به مانند کورسویان
کیسۀ تاریکم را می جنبانم،
تا ...
تا شاید
در آن نور امیدی پیدا شود،
غافل آن که ماهها در آن دخمه پوسیدم
و پـاهـای نـــــــــور،
اندرونش را نپایید.
...
می دانم، می دانی که می دانم در اشتباهم،
زیرا
هنوز لبخند شیرینت را به یاد دارم،
هنوز جای بوسه ات را بر پیشانی ام حس میکنم.
1389.01.06
سالار
کیسۀ تاریکم را می جنبانم،
تا ...
تا شاید
در آن نور امیدی پیدا شود،
غافل آن که ماهها در آن دخمه پوسیدم
و پـاهـای نـــــــــور،
اندرونش را نپایید.
...
می دانم، می دانی که می دانم در اشتباهم،
زیرا
هنوز لبخند شیرینت را به یاد دارم،
هنوز جای بوسه ات را بر پیشانی ام حس میکنم.
1389.01.06
سالار