۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

انتظار

امروز، عدّه ای در گوشه ای از جمع خویش، اندکی بال زدند،
روی شادی گرفت، آن کنج دخمه-چاه دود آلود.

گل یا پوچ؟

آیا عالم همان پوچ است!
با آن گلیست که به گلبرگهای نو می اندیشد
تا نوازش بالهای بلبل را بوسه زند!

...

امروز هوس بال زدن کرده ام،
زیرا، ...
هر خط بر آن ورق تازه کهنه شدۀ داخل صندوقچۀ فردایم، شوق فرداییست که در انتظار عبور من است.

... افسوس که چندیست رویاهایم مسدود است.

1388.11.11

سالار

۲ نظر:

  1. افسوس نخور تو این دنیا وقتی برای افسوس نیست
    مواظب رویاهات باش..............

    پاسخحذف
  2. گاهی با خود می اندیشم که اصلا داشتن رویا و تلاش برای رسیدن به آن ارزشش را دارد؟؟....

    پاسخحذف